توصيه هاي اخلاقي و تربيتي امام جواد(ع)(قسمت 1)
نوشته شده توسط : feraghat90

مناسبت های خاصّ
دقیق و مستند بدانیم.

http://feraghat90.blogfa.com/post-370.aspx

http://feraghat90.blogfa.com/post-1079.aspx

10رجب ولادت نهمين مشعل هدايت، حضرت امام محمّد تقي جوادالأئمه(ع) مبارک

هر دوستدار كسي يا چيزي بر آن است تا نسبت به محبوب خود اطلاعاتي را به دست آورد. گاه ديده شده كه نه تنها به سخنان و سنت و سيره رفتاري او توجه مي كند، بلكه همه چيز محبوب، براي او دوست داشتني و محبوب است. از اين رو مي خواهد ريز جزئيات زندگي او را بداند و بشناسد و اگر نتوانست همانند سازي كند دست كم از جزئيات او داستان ها بسرايد و حكايات براي ديگران بگويد و تعريف كند.اين درحالي است كه چهارده معصوم(ع) نه تنها محبوب ما بلكه مقتدا و پيشواي ما هستند و ما خود را شيعه ايشان مي دانيم و مي خواهيم از سبك زندگي آنان الگوبرداري كرده و دقيقاً پا در جاي پاي آنان بگذاريم. پس لازم است تا به عنوان يك شيعه از همه زندگي ايشان آگاهي يابيم و به همان اندازه كه تاريخ اجازه داده و اطلاعاتي را براي ما منتقل كرده، درباره آنان بدانيم و براساس آن، زندگي خود را سامان دهيم.نويسنده برهمين اساس، به سراغ زندگي يكي از پيشوايان اسلام حضرت امام محمدبن علي الجواد(ع) رفته است تا گوشه اي از زندگي اين اسوه نيك بشريت را بيان كند.
امام جواد(ع) پيشواي مسيحا نفس و موسي عمل
شايد امام جواد(ع) يكي از كم سن و سال ترين پيشوايان اسلام باشد كه در خردسالي مقام بزرگ امامت و ولايت الهي را به عهده گرفته و به عنوان خليفه الهي بر كائنات فرمانفرمايي و فرمانروايي نموده است. از همان آغاز كساني بودند كه در ولايت و خلافت الهي ايشان تشكيك و ترديد روا داشته اند؛ ولي ايشان نيز به خوبي نشان داد كه در قاموس الهي بر خلاف تصور جاهلي و عمل منافقان كه حضرت اميرمؤمنان علي(ع) را به سبب جواني از خلافت پيامبر(ص) بازداشتند، خلافت الهي به مظهريت در تمامي اسماي الهي و صفات كمالي است كه ايشان داراست و چيزي نمي تواند مانع خلافت الهي انسان كامل و مظهر اتم و اكمل خداوندي بر كائنات باشد.بي گمان امام جواد(ع) حجت را بر بسياري از مردمان تمام كرده است كه عناصر كرامت و بزرگي را مي بايست در اموري غير از ماديات، قدرت، ثروت، حسب و نسب و ديگر امور اعتباري جهان ماده جست، بلكه عناصر كرامت انساني اموري چون خدايي شدن و تخلق به اخلاق الهي و مظهريت در آن است كه هيچ ارتباطي به سن و سال و مانند آن ندارد. از اين رو ايشان را معجزه اهل بيت(ع) براي پاسخ گويي به بسياري از افكار و انديشه ها و رفتارهاي خلاف آموزه هاي وحياني اسلام دانسته اند. به كمك اين معجزه الهي بود كه حجت بر بسياري از ياوه گويان و ياوه سرايان تمام شد و تنها كساني كه عناد و لجاجت داشته و با يقين خود به مخالفت پرداخته بودند، (نمل، آيه14) به اين حجت و معجزه الهي ايمان نياوردند.امام رضا(ع) باتوجه به ويژگي هاي امام جواد(ع) است كه مي فرمايد: اين مولودي است كه با بركت تر از او براي شيعيان ما به دنيا نيامده است. (بحارالانوار، ج50، ص23، ح14) امام رضا(ع) همچنين در بيان اين بركت و بزرگواري امام جواد(ع) در جايي ديگرمي فرمايد: الصادق والصابر والفاضل و قره اعين المؤمنين و غيظ الملحدين؛ او راستگو، صبور و بردبار، داراي فضيلت نور چشم مؤمنان و مايه خشم كفار است. (مستدرك عوالم العلوم، ج 32، ص 72)امام جواد(ع) با زندگي خود بسياري از انديشه هاي انحرافي و باطلي را كه در جامعه پيدا شده بود، به چالش جدي كشيد و دوباره آموزه هاي قرآني و معجزات و بينات روشنگر و بصيرت بخش آن را زنده كرد و مردم را به صراط مستقيم دعوت كرد تا از مسير انحرافي كه پس از سقيفه توسط ابوسفيان و معاويه و منافقاني از صحابه شكل گرفته بود، باز دارد و راه حقيقت و روشن را نشان دهد.زندگي آن حضرت(ع) چنان كه امام رضا(ع) در همان آغاز تولدش بيان مي كند، نشان مي دهد كه از معجزات باهره خداوندي بوده است و خداوند خواست تا اين گونه حجت را بر انسان ها تمام كند و كسي ديگر مدعي اين معنا نشود كه در پيشوايي اهل بيت عصمت و طهارت و حقانيت راه ايشان شك و ترديد داشته است و در مسيري رفته كه عموم مسلمانان رفته و با همراهي اكثريت، خواسته تا اسلام را داشته باشد. تولد امام جواد(ع) و آثاري كه در زندگي كوتاه آن حضرت(ع) قبل از شهادت امام رضا(ع) اتفاق افتاد به گونه اي بود كه امام رضا(ع) آن را حجتي چون موسي(ع) و عيسي(ع) بر امت يهودي دانسته است.امام رضا(ع) به ياران خويش درباره خصوصيات اعجازي تولد و زندگي امام جواد(ع) مي فرمود: قد ولد لي شبيه موسي بن عمران، فالق البحار و شبيه عيسي بن مريم قدست ام ولدته، قد خلقت طاهره مطهره ؛ براي من فرزندي متولد شد كه شبيه موسي بن عمران است كه درياها را شكافت و مانند عيسي بن مريم است كه مادرش مقدس و پاك و پاكيزه او را به دنيا آورده بود. (بحارالانوار، ج 05، ص 15، ح91)اين معجزه الهي كه شباهت تمام با پيامبران اولواالعزم الهي داشت، همانند آن پيامبران گرفتار امتي شد كه قدرنشناسي آنان زبانزد بوده است. از اين رو با همه تلاش هايي كه انجام گرفت تا مردم به حقيقت رهنمون شده و به اطاعت و پيروي از اين معجزه الهي بپردازند، از شدت حسادت و دنياگرايي و فسق و فجور و گرفتاري به رهبران فاسد و عالمان و روحانيون دين فروش درباري، ايشان را نيز همانند ديگر اوصياي الهي و خلفاي راستين محمدي(ص) به شهادت رسانيدند و نشان دادند كه امت يهودي هستند و از اسلام جز پوستين وارونه به تن نكرده اند.البته پيامبر(ص) اين معنا را پيش بيني كرده بود كه امت اسلام همان راهي را خواهد رفت كه امت يهود رفته است و از حقيقت و پيروي از اوصياي الهي اعراض كرده و پيشوايان خود را همانند اوصياي پيامبران بني اسرائيل به شهادت رسانند.به هر حال، امام جواد(ع) معجزه الهي و حجت كامل خداوندي بر امت اسلام بود. ايشان با آنكه كودكي خردسال بود به مقام امامت مي رسد و خلافت الهي را افزون بر انسان ها، بر ما سوي الله به عهده مي گيرد؛ چرا كه ايشان همانند حضرت عيسي(ع) كه در كودكي و گهواره از نزول انجيل بر خود از سوي خداوند مي گويد و مي فرمايد كه اكنون انجيل به من داده شده است نه اينكه در آينده در بزرگي بر من نازل مي شود، (مريم، آيه 03) حقايق هستي و همه آموزه هاي وحياني ازقرآن و كتب آسماني ديگر بر او نازل شده بود و او نه تنها بر علوم الهي و بلكه بر غيب الهي آگاهي داشت؛ زيرا مرضي خداوندي بود. (جن، آيات 62 و 72)در همين راستاست كه امام جواد(ع) در بيان مقامات الهي خود فرمودند: انا الجواد، انا العالم بانساب الناس في الاصلاب انا اعلم بسرائركم و ظواهركم و ما انتم صائرون اليه؛ من جوادم، من عالم به نسبهاي مردم در صلبها هستم، من از نهانها و آشكارهاي شما آگاه ترم و بهتر مي دانم كه سرانجام شما چه خواهد بود. (بحارالانوار، ج05، ص801)اين علوم غريب و غيبي كه ايشان مي داند به سبب همان مقام خلافت الهي ايشان است. هنگامي كه در انساني، اسماي الهي تعليمي به فعليت رسيده باشد و شخص، متاله و خدايي شود، آن گاه به عنوان خليفه الهي و جانشين او بر كائنات از همه امور از سر و اخفي و ظاهر و باطن و حال و آينده و اول و آخر آنها آگاهي خواهد داشت؛ چرا كه مي بايست به عنوان خليفه و جانشين خدا و به عنوان مظهر ربوبيت و پروردگاري الهي بتواند هر موجودي را به كمال شايسته و بايسته خود برساند. بنابراين، آگاهي از سرائر و ظواهر انسان ها كه سهل است به همه سرائر و ظواهر موجودات و اينكه هر كسي چه سرنوشتي را براي خود در حال رقم زدن است، آگاهي و علم دارد.انسان كامل و خليفه الهي، بويژه چهارده معصوم(ع)، شاهدان خداوندي نه تنها بر امت اسلام بلكه همه امت ها حتي امت هاي جانوري و گياهي هستند و همه چيز را اينان مي بينند و شهود كامل دارند؛ زيرا علم ايشان از مصاديق علم شهودي است. (احزاب، آيه 54؛ فتح، آيه8؛ انعام، آيه 83 و آيات ديگر)از آن جايي كه براي پيامبر(ص) همه عوالم از غيب و شهود، عوالم شهود هستند، پيش از مرگ و پس از مرگ براي آن حضرت معنايي ندارد؛ چنان كه براي آن حضرت پيش از تولد و پس از آن معنايي ندارد و پيامبر(ص) مظهر اتم و اكمل نام الهي «شهيد» است (نساء آيه 33)، لذا پيامبر(ص) همان گونه كه بر امت خود شاهد و گواه است (بقره، آيه 341) بر پيامبران و امت هاي پيشين بشري (نساء، آيه 14) بلكه همه هستي، شهيد و شاهد است؛ زيرا غير بشر نيز امت هايي همانند امت هاي بشر است (انعام، آيه 83) كه پيامبر(ص) به عنوان خليفه مطلق و تام خداوندي، مي بايست آنها را از مقام مظهريت در ربوبيت، پروردگاري كند.براين اساس، هيچ شكي نيست كه پيامبر(ص) به عنوان شاهد امت خود اعم از حاضران و غيرحاضران زمان خويش، مي بايست ناظر و شاهد امت باشد و بر كارها و اعمال ايشان نظارت كند تا در قيامت گواهي دهد. (بقره، آيه 341؛ نساء، آيه 14)بنابراين اگر امام جواد(ع) در اين كه خداوند عين الله دارد و به مردمان در اين زمينه هشدار داده و فرمودند: اعلم انك لن تخلو من عين الله فانظر كيف تكون؛ بدان كه از ديد خداوند پنهان نيستي، پس بنگر چگونه اي. (تحف العقول، ص554) اين عين الله همان چهارده معصوم(ع) هستند كه شاهد بر پيامبران(ع) نيز مي باشند و حتي بر كار فرشتگان نيز نظارت دارند. پس آنها نيز ناظر و شاهد كارهاي ما هستند و هر روز كارهاي ما را مي بينند و در پيشگاه خداوند شهادت مي دهند. پس اين گونه نيست كه چون امام جواد(ع) مثلا در اين دنيا نيست كارهاي ما را نمي بيند و نمي تواند شاهد باشد و تنها امام زمان(عج) عين الله است و مي بيند و شاهد است و گزارش مي دهد؛ بلكه همه چهارده معصوم در زمان حيات و ممات خويش اين گونه هستند؛ زيرا براي آنان حضرات و نشئه ها و عوالم هستي قبل و بعد ندارد و همه چيز براي آنان بيرون از زمان معنا مي يابد و آنان بر زمان، سوار و حاكم هستند نه اينكه زمان بر ايشان حاكم باشد و براي آنها ظاهر و باطن، پيش و پس، اول و آخري باشد، بلكه ايشان به عنوان مظاهر الهي، همه چيز را مي بيند.اينكه حضرت سخن از عين الله گفته و از عيون الله سخني به ميان نياورده است؛ به اين دليل است كه در مقام نوري همه چهارده معصوم در مقام يكتايي و احديت بوده و در مقام نفسي نيز در مقام واحديت و يگانگي هستند، پس مي توان به صيغه مفرد بيان كرد، افزون بر اينكه مراد مي تواند جنس عين باشد كه شامل همه مي شود. به هرحال، ايشان همانند ديگر معصومان(ع) عين الله است و در زمان حيات و ممات مي بيند و مي داند و تصرف مي كند. پس توسل به ايشان براي تحقق هر خواسته مشروعي، معناي درستي مي يابد چنان كه مي توان به هر معصوم ديگري توسل كرد، زيرا چهارده معصوم(ع) همان حقيقت محمدي است كه در مقام تدلي و قاب قوسين او ادني (نجم، آيات 8 و 9) نشسته است و تنها واسطه ميان خالق و مخلوق است.اين مقامي است كه پيشوايان معصوم اسلام(ع) در آن قرار دارند و با توجه به چنين جايگاهي بايد به سخنان ايشان توجه يافت و به سيره و سنت ايشان عمل كرد.اينان الگوهاي حسنه بشريت هستند و اين گونه نيست كه تنها براي ما شيعيان يا محبان يا مسلمانان الگو باشند، بلكه حتي جنيان نيز ايشان را الگوي برتر و نيك خود دانسته و از ايشان پيروي و اطاعت مي كنند، زيرا آنان نيز براي رسيدن به كمال شايسته خويش مي بايست شاگردي مكتب انسان هاي كاملي چون چهارده معصوم(ع) كنند. (سوره جن و آيات ديگر)
گزاره هاي اخلاقي و تربيتي از امام جواد(ع)
براي پيروي و الگوبرداري از اين اسوه هاي نيك و كامل لازم است اطلاعاتي از سنت و سيره ايشان داشته باشيم. منابع روايي و تاريخي اسلام سرشار از آموزه هاي اخلاقي و تربيتي است كه ايشان بيان كرده اند تا هركسي به وسع و ظرفيت و توان خويش از آن بهره گيرد و زندگي خود را سامان دهد و سبك زندگي اسلامي و اخلاقي و الهي را براي خود بسازد. هرچند كه در يك نوشتار كوتاه نمي توان از همه سنت و سيره امام جواد(ع) حتي در حوزه اخلاق و تربيت سخن گفت، ولي به مقدار حوصله و استطاعت خود و نوشتار بخشي از آن در اينجا بيان مي شود:
انجام آگاهانه كارها
يكي از آموزه هاي تربيتي و اخلاقي كه امام جواد(ع) بر آن تاكيد دارد، عمل همراه با شناخت است. انسان اگر در كاري وارد شود كه نمي شناسد يا از جايي وارد شود كه راه ورود به آن كار نيست، شكست مي خورد و به جاي آن كه كاري را به درستي انجام دهد و از سود آن كار بهره برد دچار زيان مي شود و از كاري كه كرده زيان و ضرر بهره او مي شود. شناخت كار و موارد ورود و عمل به آن لازمه انجام هر كاري است. دراين باره امام جواد(ع) فرمودند: من لم يعرف الموارد اعيته المصادر؛ كسي كه راه ورود به كاري را نشناسد، راه برون شدن از آن درمانده اش مي كند. (بحارالانوار، ج 57، ص 463) يعني عدم شناخت كار و راهكارهاي انجام آن شخص را در دامي مي افكند كه بيرون آمدن از آن بسيار دشوار و سخت خواهد بود.ورود بي شناخت دركاري مانند عملي است كه يك ديوانه انجام مي دهد و سنگي رادرون چاه مي افكند كه چهل عاقل هم نمي تواند آن را بيرون آورد. ورود دركاري ممكن است عواقب بد و بسيار زيانباري را به دنبال داشته باشد و جمع وجور كردن آن خيلي دشوار باشد. پس پيش از اقدام به هر كاري مي بايست نسبت به كار و همه جوانب آن شناخت كافي داشته باشيم تا وارد آن شويم وگرنه گاه بيرون آمدن از آن بسيارسخت تر و زيان بارتر خواهد بود. امام جواد همچنين درسخني ديگر همين نكته را باز مورد تاكيد و توجه قرار مي دهد و مي فرمايد:«التدبير قبل العمل، يومنك من الندم؛ تدبير و برنامه ريزي درهركاري قبل از اقدام به آن، انسان را از پشيماني حفظ مي كند. (منتهي الامال، ج 2، ص 032) بنابراين، شناخت و برنامه ريزي مبتني بر آن مي تواند آدمي را درچنان وضعيتي قراردهد كه كارهايش به درستي پيش رود و اگر هم شكست خورد با درايتي كه پيش از آن انديشيده خود را از گرفتاري هاي آن مي رهاند و همچنين پشيمان نيست كه چرا بدون شناخت و برنامه رفته است، بلكه مي گويد كه به درستي گام برداشته و براساس علم و قدرت اقدام كرده است و اگر چنان كه مي خواسته نشده است حتما مشيت و اراده الهي به چيز ديگري تعلق گرفته است. پس نادم و پشيمان نيست؛ چون بر مبناي عقل وحكمت و تدبير و شناخت اقدام كرده بود.
تواضع و فروتني، رضايت الهي
دراسلام بسيار از تواضع و فروتني سخن به ميان آمده و آن را نشانه اي ازاسلام و كمال عقل و از فضايل و مكارم و محاسن اخلاقي شمرده اند. در مقابل هرگونه تكبر و استكبار و غرور و تفاخر به عنوان رذيلت اخلاقي معرفي و با آن مبارزه شده است. درباره فوايد تواضع و فروتني نيز بسيار گفته اند كه از آثار آن مي توان بهره مندي از عنايت ديگران دانست؛ زيرا با تواضع است كه محبت ديگران به سوي انسان جلب مي شود و مردم او را بزرگ دانسته و درخدمت او در مي آيند. از جمله آثار و بركاتي كه امام جواد (ع) براي تواضع بيان مي كند، رضايت و خشنودي الهي از اوست؛ چرا كه خداوند خود و فرشتگان به آفرين گويي به او مشغول مي شوند و او را مورد عنايت خاصه خود قرار مي دهند. پس با اين حساب مي توان گفت تواضع از بزرگترين سرمايه هاي هر انساني است؛ چرا كه انسان تلاش مي كند تا رضايت الهي را به دست آورد. تواضع مي تواند اين خشنودي و رضايت الهي را ايجاد كند. پس مي بايست آن را درخود ايجاد كرد تا با به دست آوردن آن، محبت الهي را جلب كرد و محبوب پيشگاه او شد. به هرحال، امام جواد (ع) براي تشويق مردم به اخلاق پسنديده تواضع و فروتني و دست يابي به اين مكرمت اخلاقي مي فرمايد:«من رضي بدون الشرف من المجلس لم يزل الله و ملائكته يصلون عليه حتي يقوم؛ هر كه از نشستن درپايين مجلس خرسند باشد، خدا و فرشتگانش پيوسته بر او درود مي فرستند تا آن گاه كه برخيزد. (تحف العقول، ص 684)
مدارا كردن
از ديگر دستورهاي اخلاقي آن حضرت (ع) مدارا كردن با مردم است. اين كه نسبت به ديگران سختگير نبود و اگر خطا واشتباه قابل بخششي انجام دادند، آن را پوشاند و بخشيد. پس هرگونه سختگيري حتي موجه، امر خوبي نيست هرچند كه از نظر عقلي مجاز باشد. انسان مي بايست با ديگران از در احسان وارد شود و ملاحظه حال مردم را بيش از حال خودش بكند و اين گونه نباشد كه با سختگيري مردم را برنجاند و ايشان را در زحمت افكند. انسان بايد نسبت به ديگران همواره مهربان باشد و اگر كسي دوست دارد كه با او معامله خوب شود خودش نيز با ديگران معامله خوبي داشته باشد. اگر دوست دارد كه درحق او با مهرباني برخورد شود خود نيز مهرباني كند، چنانكه پيامبر(ص) فرمود: ارحم ترحم، رحم كن تا بر تو رحم شود. اما اگر آدمي اين گونه نبود و مدارا را به كناري گذارد ونسبت به ديگران سخت گيري كند، بايد متوجه باشد كه دنيا نيز بر او سخت مي گيرد و مشكلات و ناگواري ها را با اين كارش به سوي خودش مي كشاند. حضرت امام جواد(ع) مي فرمايد: من هجر المداراه قاربه المكروه؛ آن كه سازش و مدارا را ترك كند، ناگواري به او روي آورد. (بحارالانوار، ج86، ص 143)
صداقت
انسان مي بايست صداقت و راستي را در همه چيز در نظر داشته باشد و هرگز از صداقت و راستي پرهيز نكند؛ زيرا صداقت و راستي كليد بهشت است. انسان ها تنها با صداقت است كه دنيا و آخرت خويش را مي توانند آباد كنند. از اين رو نخستين فرمان عقل، صداقت و عدالت است و عقل و عقلاء، صداقت و عدالت را از فضايل و بايسته ها و شايسته هاي انساني مي دانند. اين صداقت نسبت به خداوند مي بايست در اولويت نخست باشد. برخي از مردم عادت كرده اند كه با همه صادق باشند ولي در رابطه با خدا، صداقت را كنار مي گذارند. در برابر مردم گناه را ترك مي كنند و مرتكب حرام نمي شوند ولي در خلوت از مردم، مرتكب گناه مي شوند. در حقيقت نوعي بي صداقتي را در برابر خداوند در پيش مي گيرند كه خيلي زشتر و بدتر از هر عملي است. جالب اين است كه با اين كارهاي خويش خود را از اولياي الهي نشان مي دهند در حالي كه از اولياي شيطان و بنده و برده اويند. امام جواد(ع) نسبت به اين گونه بي صداقتي انسان هشدار مي دهد و مي فرمايد: لاتكن وليالله في العلانيه ، عدوا له في السرء در ظاهر، دوست خدا و در باطن، دشمن خدا مباش. (بحارالانوار، ج 75، ص 563)
توكّل
از اصول اسلامي توكل است. اينكه خدادوند را نه تنها آفريدگار خود بداند بلكه او را ممالك و پروردگار خود نيز بشمارد و نسبت به علم و قدرت خداوندي و مشيت و اراده الهي شك نكند. بسياري از مردم بويژه مومنان خيال مي كنند كه اهل توحيد هستند ولي توحيد جامع و كامل را يا در انديشه و پندار باور ندارند يا در عمل اين گونه نشان مي دهند. توحيد مي بايست در ذات و صفات و فعل باشد چنان كه مي بايست توحيد در عبادت و اولوهيت و ربوبيت نيز باشد. كسي كه اهل توكل است و خدا را وكيل خود مي سازد يا حتي خودش را به خدا واگذار كرده و تفويض مي كند (غافر، آيه 44)، اهل توحيد محض است؛ اما كسي كه در هر كاري به غير خدا مراجعه مي كند و مي گويد اول خدا بعداً شما، گرفتار نوعي شرك در فعل است كه بايد از آن پرهيز كند. امام جواد(ع) فرمودند: من انقطع الي غيرالله و كله الله اليه؛ آن كه به غير خداوند روي آورد، خداوند به همو واگذارش كند. (بحارالانوار، ج 68، ص 551) اينكه خداوند چنين بنده اي را به همان غيرواگذار مي كند خيلي بد است؛ زيرا نمي توان شرايطي بدتر از اين را تصور كرد؛ چرا كه هم كارش به سامان نمي رسد و هم خشم و غضب الهي را به خاطر اين شرك در فعل به جان مي خرد.
منكرستيزي
انسان سالم و عاقل كسي است كه به خوبي ها و نيك ها و پسنديده هاي اخلاقي و عقلاني و شرعي گرايش داشته و خود عامل بدان و نيز دعوت كننده ديگرانم به آن است. در مقابل، ازهرگونه زشتي و پستي و بدي مي گريزد و به خود اجازه نمي دهد كه بدان آلوده شود يا ديگران را در دام و گرفتار آن ببيند. بنابراين، دوستي معروف و انكارمنكر، امري پسنديده و بلكه از ويژگي هاي انسان سالم و عاقل است. اما اگر اينگونه نباشد و نسبت به قبايح و زشتي ها واكنش منفي نشان ندهد مي توان او را انساني بيماردل و غيرعاقل شمرد. برخي از انسانهاي مسلمان خودشان كار زشت را انجام نمي دهند ولي نسبت به آن يا سكوت مي كنند يا حتي زيبا و نيك مي شمارند و درمقالاتي از آن تعريف و تمجيد مي كنند. مثل كساني كه به امام معصوم(ع) اهانت نمي كنند ولي راضي و خشنود مي شوند يا سكوت مي كنند. چنين افرادي با اين شيوه، شريك آن عمل هستند و در حقيقت خودشان مرتكب آن شده اند. خداوند در آيات 165 و 661 سوره اعراف از اصحاب سبت سخن به ميان مي آورد كه سه گروه بودند: گروهي كه مرتكب گناه مي شدند؛ گروهي كه سكوت مي كردند و گروهي كه به امر به معروف و نهي از منكر مي پرداختند. خداوند دو گروه ساكتين و گناهكاران را تبديل به ميمون كرد و عذاب نمود و تنها آمران به معروف را نجات داد؛ چرا كه ساكتين را هم جزو گناهكاران قلمداد و مجازات كرد. امام جواد(ع) فرمودند: من استحسن قبيحا كان شريكا فيه؛ هركه كار زشتي را نيك بشمارد؛ در آن كار شريك است. (بحارالانوار، ج75، ص 28)اينها تنها گوشه اي از اصول اخلاقي است كه امام جواد(ع) به عنوان پيشواي الهي و در مقام اسوه و الگو بيان كرده است و عمل به همين ها مي تواند زندگي ما را دگرگون كند. مطالعه و تحقيق ديگر آموزه هاي آن حضرت(ع) نيز از چنين جايگاه و ارزش و اهميتي برخوردار است. پس لازم است كه آنها را شناخته و براساس آن عمل كنيم.

در پرتو کلام نورانی حضرت جواد ائمه(ع)

کَفاکَّ أدَباً لِنَفْسِکَ إجْتِنابُ ما تَکْرَهُهُ لِغَیْرِکَ.[1]برای ادب کردن نفس خود کافی است از آنچه برای غیر خودت مکروه می­پنداری دوری کنی.ألْمُؤمِنُ یَحْتاج اِلی ثَلاثَ خِصالٍ؛ تَوْفِیقٍ مِنَ اللّه وَ واعِظَةٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبوُلٍ مِمَّن یَنْصَحُهُ.[2]مؤمن، به سه ویژگی نیازمند است: توفیق یافتن از حق تعالی و واعظی از نفس خود که پیوسته او را نصیحت کند و نصیحت را بپذیرد.ألثِّقَةُ بِاللّهِ تَعالی ثَمَنٌ لِکُلِّ غال ٍ وَ سُلَّمٌ اِلی کُلِّ غال ٍ.[3]اعتقاد به خداوند، بهای هرچیز گران است و نردبانی است به سوی همه بلندی­ها.مَوْتُ الْانْسانِ بِالذُّنُوبِ أکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْأجَلِ وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ أکْثَرُمِنْ حَیاتِهِ بِالعُمْرِ.[4]رارسیدن مرگ انسان­ها به دلیل گناه، از مرگ طبیعی و عادی بیشتر است.همچنین، زندگی، پاداش نیکی و احسان، بیشتر از زندگی با عمر طبیعی است.مَنْ أتَمّ ر ُ کُوعَهُ لَمْ تَدْخُلُهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ.[5]هرکس رکوع نمازش را به طوری کامل و صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد.خَفْضُ الْجَناحِ زِینَهُ الْعِلْمِ وَ حُسنُ اَلأدَبِ زِینَتهُ الْعَقْلِ وَ بَسْطِ الْوَجْهِ زِیَنهُ الْعِلْم.[6]فروتنی، زینت علم ودانش، ادب و اخلاق نیک، زینت عقل و خوش­رویی با افراد، زینت حلم و بردباری است.مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْمَوارِدَ اَعِیِبُهُ الْمَصادِرُ.[7]کسی که راه ورود به کاری را نشناسد، راه برون شدن از آن، درمانده­اش می­کند.اِیّاکَ وَ مُصاحَبَهُ الشَّرِیرِ، فَاِنَّهُ کالسّیْفِ الْمَسْلول یَحْسُنُ مَنَظَرُهُ وَ یَقْبَحَ اُثَرهُ.[8]از همراهی و رفاقت با آدم شرور بپرهیز، زیرا او مانند شمشیر برهنه است که ظاهرش نیکو و اثرش زشت است.عَنِ اِسماعیلِ بنِ سَهلِ قالَ: کَتَبتُ اِلی اَبی جَعفَرَ الثّانی7 عَلّمْنی شَیئاً اِذا قُلْتُه کُنْتُ مَعَکُمْ فیِ الدُّنیا وَ الآخِرَهِ فَکَتَبَ بَخَطِّهِ اَعْرَفُهُ: اَکْثِرْ مِنْ تَلاوَهِ اِنّا اَنْزَلناهُ وَ رَطِّبْ شَفَتیکَ بِلاِسْتِغْفارِ.[9]اسماعیل بن سهل می­گوید: به خدمت امام جواد نوشتم: «به من چیزی بیاموز که هر­گاه آن ­را بگویم، در دنیا و آخرت با شما باشم. حضرت با خط شریف خود که آن را می شناختم نوشت: سوره مبارکه «انا انزلناه» را بسیار تلاوت کن و دو لب خود را با گفتن استغفار تر کن(نیروی تازه بخش)».تو را به پنج چیز سفارش می ­کنم:

 

اگر بر تو ستم شد، ستم مکن،
اگر به تو خیانت کردند، خیانت مکن،
اگر تو را تکذیب کردند،خشمگین مشو،
اگر ستایشت کردند، شاد مشو،
و اگر نکوهشت کردند، بی­تابی مکن.
[10]
 

 

 


زندگی­ نامه امام محمدتقی(ع)
نام: محمد بن علی
کنیه: ابوجعفر ثانی
القاب: تقی، جواد، مرتضی، منتجب، مختار، قانع و عالم
تاریخ ولادت: 19ماه مبارک رمضان195ه/17 و 15ماه رمضان نیز نقل شده، ولی 10رجب195ه مشهور است.در یکی از دعاهای ماه رجب که از امام مهدی عج آمده است: «اللهُمَ اِنًی اَسئَلکَ بالمَولودَین فی رَجَبٍ، مُحَمًَدِ بن علیًَ الثًانی و ابنِهِ علیًَ بن مٌحَمًَدٍ المٌنتَجِب».
محل تولد: مدینه
نسب پدری: امام رضا، علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب(ع).
نام مادر: سبیکه، یا سکینه مرسیه و یا دره که حضرت رضا(ع) او را «خیزران» نامید. وی از اهالی «نوبه» و از خاندان «ماریه قبطیه»، مادر ابراهیم، پسرپیامبر اکرم(ص) و از زنان بزرگوار زمان خویش بود.
مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا(ع)، در آخر ماه صفر سال 203 هجری تا ذی قعده سال 220 هجری، به مدت شانزده سال و نه ماه.
تاریخ و سبب شهادت: آخر ذی قعده سال 220 هجری، در 25 سالگی با زهری که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحریک برادرش، جعفر بن مأمون و عمویش، معتصم عباسی به آن حضرت خورانید.
محل دفن: مقابر قریش بغداد، در جوار جدّش، امام موسی کاظم(ع) که هم اکنون به کاظمین معروف است.
همسران: سمانه مغربیه؛ ام الفضل، دختر مأمون؛ زنی از خاندان عماریاسر.
فرزندان: ابوالحسن امام علی النقی(ع)؛ ابو احمد موسی مبرقع؛ ابو احمد حسین؛ ابو موسی عمران و دختران: فاطمه؛ خدیجه؛ ام کلثوم، حکیمه، زینب، ام محمد، میمونه وامامه از فرزندان آن حضرت بوده­ اند.
اصحاب:ابوجعفر، احمد بن محمد بن ابی نصر، معروف به بزنطی کوفی؛ابو محمد، فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری؛ابو تمام، حبیب بن اوس طایی؛ابوالحسن، علی بن مهزیار اهوازی؛ابو احمد، محمد بن ابی عمیر؛محمد بن سنان زاهری؛علی بن عاصم کوفی؛علی بن جعفر الصادق(ع)؛اسماعیل بن موسی الکاظم(ع)؛ابراهیم بن محمد همدانی.اصحاب و یاران امام جواد(ع) بیش از تعدادی است که به آنان اشاره شد. در برخی منابع اسلامی نام بیش از 270 نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است.

زمامداران معاصر:
مأمون (196- 218 ه ‍.ق)/معتصم (218 - 227 ه ‍.ق)پس از شهادت امام رضا(ع)، مأمون با امام محمد تقی(ع) رفتار نیکویی را پیش گرفت و دخترش، ام الفضل را به عقد آن حضرت درآورد و آن حضرت را بر همه اطرافیان خویش اعم از عباسیان و علویان، ترجیح و برتری داد، وی با اهدافی سیاسی از جمله حفظ موقعیت و حکومت خود، به این کار مبادرت می­کرد. درحقیقت، به سوء قصد به جان شریف امام(ع) می­اندیشید. معتصم عباسی، با اینکه در ظاهر با آن حضرت، با اکرام و احترام رفتار می­کرد، ولی درحقیقت، دشمنی آن حضرت و آل علی(ع) را در سینه داشت و درصدد تحقیر و نابودی آنان بر می­آمد.

رویدادهای مهم زندگی امام جواد(ع):

1. عزیمت امام رضا(ع)، پدر بزرگوار امام جواد(ع)، از مدینه به خراسان به اجبار مأمون عباسی، در سال200 ه.
2. شهادت امام رضا(ع)، در خراسان، به دست مأمون عباسی در سال 203 هجری،
3. فراخوانی امام محمدتقی(ع) به بغداد، به دست مأمون عباسی؛
4. ازدواج امّ الفضل، دختر مأمون با امام جواد(ع)، به خواست مأمون و اظهار نگرانی عباسیان از این مسئله؛
5. بازگشت امام جواد(ع) از بغداد (پایتخت عباسیان) به حجاز، به بهانه به جا آوردن مراسم حج؛
6. مرگ مأمون عباسی، در سال 218 هجری؛
7. به خلافت رسیدن معتصم عباسی پس از وفات مأمون؛
8. فراخوانی دوباره امام محمدتقی(ع) به بغداد، به فرمان معتصم عباسی، در اوایل سال 220 هجری؛
9. توطئه ­های معتصم عباسی، ام­الفضل و جعفربن مأمون علیه امام جواد(ع)؛
10. مسموم شدن امام جواد(ع)، به دست امّ الفضل و شهادت رسیدن آن حضرت، در اواخر سال220 ه.ق.[11]

کوتاه و گویا

ستاره جوان آسمان ولایت، با غروب سرخش، زمین را از داغ فراق پیر خواهد کرد.آن گاه که خورشید در خون جگرش غرق شود، دست خون آلود ابرها روخواهد شد. تنها طلوع نیست که پرده از چهره تاریکی برمی­دارد؛ طلوع روشنگری است، غروب سرخ شهادت.طعم تلخ سم در دانه­های شیرین انگور، روزگار شیرین وصال زمین با مولود بابرکت اسلام را تلخ کرد.غروب شفق­گون نهمین آفتاب ولایت را تسلیت عرض می­کنیم.ولایت، به موازات نبوت، مسیح را در وجود جوادائمه(ع) متبلور یافت «آتانِی الْکِتاب و جَعَلنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْت» افسوس که چه ناگهانی، زمین مولود با برکت اسلام را وداع گفت!

شهادت امام جواد(ع)

روز 29 ذی­قعده سال 220 ه .ق، روز دردناکی برای تمام شیعیان و دوستداران ولایت بود. معتصم عباسی به پندار خام خود، پایه­های حکومت خود را در بغداد، از آن روز به بعد محکم می­پنداشت، در حالی که شش سال پس از جنایتش، از تخت غصب حکومت سقوط کرد.بغداد، وداعی دوباره به محمدبن­علی­ابن­موسی­الرضا داشت و این بار موعود بابرکت اسلام به زادگاه خود مدینه بازنمی­گشت، بلکه مسموم، با جگری پاره پاره و دلی مغموم، در گوشه­ای از بغداد در انتظار پیوستن به پدر بود. امام جواد(ع) از 8 تا 25 سالگی، امامت و پیشوایی مسلمانان را به بهترین شکل بر عهده داشت. آن حضرت در تمام سرزمین­های اسلامی، نمایندگان و سفیران ویژه­ای داشت و شبکه ارتباطی امام با شیعیان گسترده و نقش ­آفرین بود.در زمان ولایت امام جواد(ع)، برای نخستین بار، جانشینی امامی پس از امام دیگر به طور جدی مطرح شد.شیعیان پس از شهادت امام علی­بن­موسی­الرضا(ع)، با توجه به سن کم ابن الرضا در زمینه امامت ایشان به یقین نرسیده بودند، ولی با پاسخ­های صریح و روشن علمی امام به پرسش­های تمام دانشمندان اسلامی در آن زمان و طرح مسئله­های علمی جدید و مبارزه روشنگرانه با فرقه­ های ضاله، چیزی نگذشت که درستی این جمله پدر بزرگوارشان امام رضا(ع) بر همگان ثابت شد که فرموده بود «ما خاندانی هستیم که کوچک­تران ما مو به مو از بزرگانمان ارث می­برند».[12]ام فضل، دختر مأمون با تحریک عوامل معتصم، دانه­های انگور را زهرآگین ساخت و از این راه، امام جواد(ع) را مسموم کرد. چون رنگ چهره امام با کارگر شدن سم، تغییر کرد، ام فضل، پشیمان گریست و آه و ناله سرداد. امام جواد(ع) به او گفت: «ما یکاؤکِ؟ وا... لیضربنک الله بفقر لا ینجبر و بلاءٍ لا یستر؛ برای چه گریه می­کنی؟ به خدا که پروردگار، تو را به فقری جبران ناپذیر و گرفتاری پایان ناپذیر دچار خواهد ساخت!» چندی بعد آنگاه که همه، جای خالی ماه مدینه را در بغداد حس می­کردند، قاتل امام با همان وضع اسف باری که امام از آن خبر داده بود، مرد.[13]

مناظره های امام جواد(ع)
امام جواد(ع) نخستین معصومی بود که در خردسالی به امامت رسید. ازاین رو، مناظره­ها، بحث­ها و گفت وگو­هایی داشته که برخی از آنها مهم، جنجال برانگیز و جالب بوده است. این مناظره­ها به دو دلیل شکل گرفت؛ از یک سو، امامت ایشان به دلیل کمی سن، برای بسیاری از شیعیان ثابت نشده بود؛ گرچه بسیاری از بزرگان و دانشمندان دین براساس عقیده شیعه، هیچ تردیدی در این زمینه نداشتند.از دیگر سو در آن مقطع زمانی، قدرت معتزله افزایش یافته بود و مکتب اعتزال، رو به رواج و رونق بود. همچنین، حکومت وقت در آن زمان از آنان حمایت و پشتیبانی می­کرد و از سلطه و نفوذ خود و دیگر امکانات مادی و معنوی حکومتی برای استواری و تثبیت خط فکری آنها بهره می­برد تا به دیگر گروه­ها ضربه زند و از موقعیت و نفوذ آنان در جامعه بکاهد.معتزله، در اعتماد بر عقل محدود و خطاپذیر انسانی افراط می­کرد. آنان دستورها و آموزه­های دینی را به عقل خود عرضه می­کردند و آنچه را عقلشان با صراحت تأیید می­کرد، می­پذیرفتند و آنچه را عقل رد می­کرد، انکار می­کردند. ازآنجا که رسیدن به مقام امامت در سنین خردسالی، با عقل ظاهربین معتزله توجیه پذیر نبود، پرسش ­های دشوار و پیچیده­ای را مطرح می­کردند تا امام محمدتقی(ع) را شکست دهند.امام جواد(ع) در پرتو علم امامت، با پاسخ­های قاطع و روشنگر خود، هرگونه شک و تردید درباره پیشوایی خود را از بین می­برد و امامت خود و حتی اصل امامت را تثبیت می­کرد. ازاین رو، پس از آنکه امام هادی(ع) در سنین کودکی به امامت رسید، این موضوع مشکلی ایجاد نکرد؛ زیرا برای همه روشن شده بود، خردسالی با بهره­مندی از منصب الهی امامت منافاتی ندارد.[14]

توطئه مأمون
سیاست مأمون، هفتمین خلیفه عباسی در رفتار با امام جواد(ع)، ادامه سیاست او با امام رضا(ع) بود. امام جواد(ع) نیز مانند پدر بزرگوارش، برای حفظ مصالح اسلام و به ناچار، مجبور به پذیرش سیاست مأمون شد. آن حضرت، به خوبی از توطئه مأمون آگاه بود، ولی برای حفظ خط فکری و فرهنگ تشیع و در مجموع حفظ شیعیان، مصلحت دید که در ظاهر، سیاست مأمون را بپذیرد؛ گرچه در این راه به شهادت برسد.امام جواد(ع)[15] از این روش برای تحکیم و گسترش تشیع، تقویت فرهنگ شیعی و تربیت شاگردان بزرگی بهره برد. ازاین رو، نفوذ تشیع در آن عصر بسیار چشم گیر بود.در برخی روایات آمده است مأمون اصرار داشت امام جواد(ع) در بغداد بماند، ولی آن حضرت سکونت در مدینه را ترجیح می­داد. ازاین رو، در سال 204 و 205 هجری و بنابر برخی روایت­ها در سال 215 به بهانه شرکت در مراسم حج، با همسرش ام فضل از بغداد به سوی مکه رهسپار شد و سپس به مدینه بازگشت و حدود 5 یا 15 سال در مدینه سکونت کرد. در این زمان که امام جواد(ع) از سلطه حکومت مأمون دور بود، به تربیت شاگرد و گسترش حوزه علمیه پدرانش و پاسداری از فرهنگ و خط فکری تشیع و نگهداری از شیعیان پرداخت و ماندن در حرم رسول خدا(ص) را به زرق وبرق و زندگی مرفه بغداد ترجیح داد.[16]

 

 

شهادت حضرت امام محمدتقی، جواد الائمه(ع)- قسمت ۲

 

 

 

امام جواد(ع) و دعوت به خوش خويي و تخلق به اخلاق الهي
امام جواد(ع) همانند ديگر امامان معصوم(ع) نه تنها خود تجسم اخلاق اسلامي است، بلكه به حكم وظيفه الهي ماموريت دارد تا ديگران را با قول و عمل دعوت به مكارم اخلاقي كند. از اين رو بخش اعظم سنت و سيره آن حضرت(ع) چنان كه در منابع روايي و گزارش هاي تاريخي آمده، اختصاص به مباحث و مسايل اخلاقي دارد. امام جواد(ع) درباره راه رسيدن انسان به مقام رضوان كه بيانگر همان مقام متاله (خدايي) شدن است مي فرمايد: ثلاث يبلغن بالعبد رضوان الله، كثره الاستغفار و خفض الجانب و كثره الصدقه ؛ سه چيز بنده را به مقام رضوان الهي مي رساند: استغفار زياد، فروتني با مردم و زياد صدقه دادن. (كشف الغمه، ج 2، ص 943/ بحارالانوار، ج 57، ص 18)آن حضرت به مومنان هشدار مي دهد كه خداوند اين فرصت را به همگان مي دهد تا در مقام مظهريت ربوبيت خداوندي قرارگيرند. پس اگر با بهره گيري از اين فرصت بتواند ظرفيت هاي خويش را آشكار كند خيلي خوب است وگرنه بايد حسرت بخورد كه از فرصت به خوبي بهره نبرده و نتوانسته است كه مظهر ربوبيت خدا باشد. آن حضرت مي فرمايد: ان لله عبادا يخصهم بالنعم ويقرها فيهم ما بذلوها فاذا منعوها نزعها و حولها الي غيرهم؛ خداوند بندگاني دارد كه نعمت هايش را به آنان اختصاص داده و مقرر كرده است از آن بذل و بخشي كنند و اگر خودداري كنند، از آنان مي گيرد و به ديگران منتقل مي كند. (كشف الغمه، ج 2، ص 463/فصول المهمه، ص 162/ بحار الانوار، ج 87،ص 97) از نظر آن حضرت (ع) رفتار مومن مي بايست به گونه اي باشد كه موجبات دست يابي ديگران به كمال شود. اين همان ظهور در مقام مظهريت ربوبيت است كه خود يك فرصت استثنايي براي هر كسي است. آن حضرت مي فرمايد: ملاقاه الاخوان نشره و تلقيح العقل و ان كان نزرا قليلا.ملاقات با برادران (ديني)، هرچند كوتاه،موجب شكفتن و باروري عقل مي شود. (بحارالانوار: 74/335/62؛ منتخب ميزان الحكمه: 652)به اين معنا كه هر ملاقات و ديداري ميان مومنان مي بايست براساس اين مبنا و معيار باشد كه انسان را به سوي خدايي ومتاله شدن هدايت كند و قلب و عقل او را بدان سمت بكشاند.از ديدگاه امام جواد(ع) انسان مي بايست خدايي شدن را با خدا تجربه كند و غنا و استغنا را در خدا بجويد، تا اين گونه خدايي شدن را بيازمايد و خود را براي مظهريت در ربوبيت آماده كند. چنين حركتي از انسان مومن موجب مي شود تا ناخواسته در دل ها جا گيرد و تاثير مثبتي درمردم به جا گذارد. دراين ميان نبايد نقش تقوا يعني اجتناب از محارم را ناديده گرفت؛ زيرا عامل دست يابي به مكارم اخلاقي يعني خدايي شدن و رسيدن به مقام خلق عظيم است. آن حضرت مي فرمايد: من استغني بالله افتقر الناس اليه، و من اتقي الله احبه الناس و ان كرهوا؛ هر كه خود را به وسيله خداوند بي نياز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هركه تقواي الهي را پيشه خود كند خواه ناخواه، مورد محبت مردم قرارمي گيرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند. (بحارالانوار: ج 57، ص 083، ح 24؛ بحارالانوار: ج 57، ص 97، ح 26)به هرحال، سنت و سيره جواد الائمه (ع) نشان مي دهد كه ايشان نيز همانند ديگر امام معصوم (ع) در مقام متالهان و ربانيون، دستگير قولي و عملي مردم به سمت خدايي شدن و رباني شدن بودند و از نظر آنان ايمان جز خلق عظيم و متخلق به اخلاق الهي شدن نيست.
خوش خلقي در فرهنگ اسلام
اسلام چيزي جز اخلاق نيك و خلق خوش نيست؛ زيرا اسلام به كمال مطلق دعوت مي كند كه همان دعوت به خدايي شدن و متاله گشتن است و اين جز با خوش خلقي و نيك خلقي به دست نمي آيد. از اين رو روايات بسياري در محور خوش خلقي وارد شده و مردم را بدان دعوت مي كند. برخي از اين روايات عبارتند از: امام علي(ع): رب عزيز اذله خلقه و رب ذليل اعزه خلقه. چه بسيار عزيزي كه خلق او ذليلش كرد و چه بسا ذليلي كه با حسن خلق عزيز شد. امام حسن(ع): ان احسن الحسن الخلق الحسن؛ زيباترين زيبايي ها خوش خلقي است. رسول خدا(ص): حسن الخلق ذهب بخير الدنيا و الاخره؛ خوش اخلاق، خير دنيا و آخرت را برده است. امام علي(ع): لاقرين كحسن الخلق. هيچ همنشيني مثل اخلاق خوب نيست. امام علي(ع): حسن الخلق رأس كل بر. خوش خلقي در رأس همه نيكي هاست. امام علي(ع): الخلق المحمود من ثمار العقل.

خلق پسنديده از ميوه هاي عقل است.
امام علي(ع): عنوان صحيفه المومن حسن خلقه. سيماي مومن خوش خلقي اوست. رسول الله(ص): ما حسن الله خلق امرء و خلقه فيطعمه النار؛ خداوند نيكو نكرد خلق و خلق كسي را كه در عين حال طعمه آتش شود. رسول الله(ص): ما يوضح في ميزان امرء يوم القيامه افضل من حسن الخلق؛ هيچ چيز در قيامت در ميزان اعمال انسان موثرتر و بالاتر از حسن خلق نيست. امام صادق(ع): لاعيش اهنا من حسن الخلق؛ هيچ عيشي گواراتر از خوش اخلاقي نيست. (منبع روايات: ميزان الحكمه، ج 3، صفحات 130 تا 153)

سلام بر تو اى ولى خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وَلِىَّ اللَّهِ//سلام بر تو اى ولى خدا.اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ//سلام بر تو اى حجّت خدا.اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ//سلام بر تو اى نور خدا در تاریكی‌هاى زمین.اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ//سلام بر تو اى فرزند رسول خدا.اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى آبآئِكَ//سلام بر تو و بر پدران (پاك) تو.اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى اَبْنآئِكَ//سلام بر تو و بر فرزندانت.اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلى اَوْلِیآئِكَ اَشْهَدُ اَنَّكَ//سلام بر تو و بر دوستانت گواهى دهم كه به راستى تو.قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ//برپاداشتى نماز را و بدادى زكات را و امر به معروف و نهى از منكر كردى.وَ تَلَوْتَ الْكِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ//و تلاوت كردى قرآن را چنانچه باید و جهاد كردى در راه خدا آن طور كه شاید.وَ صَبَرْتَ عَلَى الاَْذى فى جَنْبِهِ حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ اَتَیْتُكَ زآئِراً//و شكیبا بودى بر آزار مردم در مورد (كار) خدا تا مرگت فرا رسید آمده‌ام به درگاهت براى زیارت.عارِفاً بِحَقِّكَ مُوالِیاً لاَِوْلِیآئِكَ مُعادِیاً لاَِعْدآئِكَ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ ربّک//در حالى كه عارفم به حق تو و دوست دارم دوستانت را و دشمنم با دشمنانت پس شفاعت مرا بنما در پیشگاه پروردگارت.

احسان احمدي

            ادامه دارد ...

                                     شهادت حضرت امام محمدتقی، جواد الائمه(ع)- قسمت ۲

http://feraghat90.blogfa.com/post-1079.aspx

احسان احمدي

 





:: بازدید از این مطلب : 86
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 11 خرداد 1386 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: