نسيمي از آموزه هاي امام صادق(ع)
نوشته شده توسط : feraghat90

 

 
 

 

نسيمي از آموزه هاي امام صادق(ع)
ولادت حضرت صادق جعفربن محمدبن علي بن الحسين(ع) در 17 ربيع الاول سال 83(هـ ق) در شهر مدينه بود و در ماه شوال سال 148(هـ ق) در سن 65 سالگي از دنيا رفت و در قبرستان بقيع در كنار پدر و مزار اجداد بزرگوارش به خاك سپرده شد. مادرش ام فروه دختر قاسم بن محمدبن ابي بكر است. مدت امامت آن حضرت 43 سال بوده است.(ارشاد ج2 ص253)

گزيده اي از معارف بلند امام ششم حضرت جعفر صادق(ع) پيرامون مسائل اخلاقي و اجتماعي.

درباره عفو و كرم آن حضرت نقل است كه:مردي خدمت آن جناب رسيد و گفت: فلان كس را كه ديدار كردم همه اش از شما بد گفت و ناسزا نثار كرد. حضرت كنيز خود را فرمود كه آب وضو برايش حاضر كند. بعد از وضو داخل نماز شد. راوي گفت: من در دلم گفتم كه حضرت نفرين خواهد كرد. امام پس از دو ركعت نماز گفت: اي پروردگار من، اين حق من بود كه بخشيدم او را. تو جود و كرمت از من بيشتر است پس او را ببخش و به عمل بد او او را موأخذه نفرما. حضرت پيوسته برايش دعا مي كرد و من از نحوه برخورد امام تعجب كردم.(منتهي الامال ج2 ص 200)

آموزه اول: حسن ظن
امام صادق(ع) فرمود: حسن ظن و گمان نيك از ايمان خوب و قلب سالم ناشي مي شود. به طوري كه به هر چه مي نگرد جز خوبي و خير نمي بيند. زيرا خداي متعال در ذات و فطرت بشر ويژگيهايي مانند«حيا، امانت، صيانت، صدق» نهاده است كه مقتضاي آنها حسن ظن داشتن و خوش گماني به همه امور از جمله رفتار انسانهاست.(مصباح الشريعه ص 515) مثلا با وجود احتمال خوب بودن اعمال بندگان، تفسير آنها به رفتار بد، با صفت حيا سازگاري ندارد و يا مثلا نديدن خوبي ها و صرفا ديدن بدي ها با صفت امانت نمي سازد.پيامبر(ص) فرمود: نسبت به برادران مومن خود خوش گمان باشيد. زيرا خوش گماني موجب صفاي دل و پاكي باطن شما خواهد شد. در مقابل، سوءظن، كدورت دل و تيرگي باطن را در پي دارد. ابي بن كعب از دانشمندان بزرگ مي گويد: اگر رفتار و صفت ناخوشايندي در برادرتان ديديد بايد تا هفتاد بار هم كه شده آن را توجيه كرده و حمل به صحت كنيد و اگر نتوانستيد خود را به خاطر سوءظن ملامت نماييد.(همان/517)رسول خدا(ص) به كعبه نگاهي كرد و فرمود: مرحبا به تو اي خانه، چقدر با عظمتي و چه قدر احترام داري. به خدا سوگند كه حرمت مؤمن نزد خدا از حرمت تو بيشتر است. زيرا خداوند نسبت به تو يك چيز را حرام كرده است اما از مؤمن سه چيز را حرام است. خون، مال و بدگماني به او را.(مجموعه ورام ج1 ص 115)

آموزه دوم:ورع
امام جعفر صادق(ع) فرمود: اورع الناس من وقف عندالشبهه، يعني باورع ترين و پارساترين انسان كسي است كه از امور شبهه ناك و مشكوك اجتناب كند.(خصال ج1 ص07) به قول مرحوم شيخ عباس قمي، ورع از مكارم اخلاق و از مهم ترين صفات محسوب مي شود. زيرا مقتضاي آن علاوه بر دوري از محرمات بلكه ترك امور مباح نيز هست و اين مرتبه اي است كه در دسترس هر كس نمي تواند باشد. صفوان بن يحيي از ياران خاص امام كاظم و امام رضا(ع) عازم سفر از مكه به كوفه بود. يكي از همسايگان دو دينار به او داد تا آن را در كوفه به كسي تحويل دهد. صفوان گفت: من اين شتر را كرايه كرده ام و آن وقت كه كرايه كردم دو دينار شما جزء اسباب من نبود. پس اجازه بده تا از صاحب شتر براي حمل دو دينار شما اجازه بگيرم.
همچنين نقل مي كنند: عبدالله بن مبارك در شام قلمي را امانت گرفت. بعد از آن سفري برايش پيش آمد. وقتي به انطاكيه(در تركيه) رسيد يادش آمد كه قلم امانت نزد او مانده، پس پياده به شام برگشت و قلم را به صاحبش پس داده و سپس به انطاكيه مراجعت نمود.از علي(ع) پرسيدند عامل ثبات و پايداري ايمان چيست؟ فرمود: ورع. عرض كردند عامل زوال ايمان چيست؟ فرمود: طمع.(منتهي الامال ج2 ص216- 217)

آموزه سوم: پرهيز از غضب
امام ششم(ع) فرمود: الغضب مفتاح كل شر. خشم كليد همه بديهاست.(خصال ج1 ص66)حواريون حضرت عيسي(ع) چون پروانه به دور شمع وجود او حلقه زده بودند. در ميان صحبتها از آن حضرت پرسيدند: اي آموزگار سعادت به ما بياموز كه چه چيزي سخت ترين و دشوارترين چيزهاست؟
عيسي(ع) فرمود: سخت ترين امور، خشم خداست. پرسيدند: چگونه از غضب خدا دور گرديم و مشمول آن نشويم؟ فرمود: نسبت به يكديگر غضب نكنيد. پرسيدند: علت غضب چيست؛ فرمود: علت غضب تكبر و خود محوري و كوچك شمردن مردم است.(داستان دوستان ج1 ص265)

گفت عيسي را يكي هشيار سر/چيست در هستي زجمله صعب تر؟//گفتش: اي جان صعب تر خشم خدا/كه از آن دوزخ همي لرزد چو ما//گفت: از اين خشم خدا چه بود امان؟/گفت ترك خشم خويش اندر زمان.(مثنوي دفتر4- 114- 113- 112)از شيخ رجبعلي خياط نقل شده است كه: شبي حوالي غروب از نزديك مسجدي در اوايل خيابان سيروس تهران عبور مي كردم. براي درك فضيلت نماز اول وقت وارد مسجد شدم. ديدم شخصي مشغول نماز است و هاله اي از نور اطراف سر او را گرفته. پيش خود فكر كردم كه بعد از نماز با او مأنوس شوم و ببينم چه خصوصياتي دارد كه چنين حالتي در نماز برايش پيدا شده. پس از پايان نماز همراه او از مسجد خارج شدم. نزديك در مسجد با خادم مسجد بگومگويي كرد و به او پرخاش كرد و به راه خود ادامه داد. پس از عصبانيت ديدم آن هاله نور از دور سرش محو شد.(كيمياي محبت ص222)

آموزه چهارم: نشانه هاي منافق
حضرت فرمود: ثلاث من كن فيه فهو منافق و ان صام و صلي: من اذا حدث كذب و اذا وعد اخلف و اذا ائتمن خان.سه صفت است كه در هر كس باشد نشانه منافق بودن اوست، گرچه نماز مي خواند و روزه مي گيرد.

1) وقتي صحبت مي كند دروغ مي گويد.
2)به وعده هاي خود وفا نمي كند.
3)در امانت خيانت مي كند(تحف العقول ص329)

آن منافق مشك بر تن مي نهد/روح را در قعر گلخن مي نهد//بر زبان، نام حق و در جان او/گندها از فكر بي ايمان او.(مثنوي، دفتر2- 269-268)امام صادق(ع) همچنين فرمود: از كارهايي كه مجبور مي شويد عذرخواهي كنيد بپرهيزيد زيرا مومن سخني نمي گويد و يا عملي مرتكب نمي شود كه ناچار شود عذر بخواهد. اما منافق هر روز رفتار بدي انجام مي دهد و مجبور است عذرخواهي كند.(نصايح لقمان ص 160)و در فراز ديگري فرمود: منافق سه نشانه دارد. زبان او و گفته هايش با دلش، دلش با عملش و ظاهرش با باطنش سازگاري ندارد.(همان ص281)

آموزه پنجم: عدم وابستگي به دنيا
امام صادق(ع) فرمود: ما بلا الله العباد بشيء اشد عليهم من اخراج الدرهم. خداي متعال بندگان را به چيزي سخت تر از پول دادن آزمايش نكرده است.(خصال ج1 ص66)آن حضرت از قول پدر گراميشان فرمود: خداي تبارك و تعالي به موسي وحي فرستاد كه به فراواني مال خرسند مباش و ياد مرا در هيچ حال وامگذار، زيرا مال و ثروت فراوان موجب فراموشي گناهان مي شود و ترك كردن ذكر و ياد من، دلها را سخت مي كند(همان ص28)
نيز فرمود: دوگرسنه هرگز سير نمي شوند، گرسنه علم و گرسنه مال(همان ص 29)در فرمايش ديگري دارند: سه خصلت است كه مردم طاقت تحمل آن را ندارند: گذشت از خطاهاي مردم، همراهي برادر ديني خود در مال(انفاق) و بسيار ياد خدا بودن(همان ص 146)مرحوم مجتهدي تهراني مي گفتند: از علامت هاي اهل بهشت، دستي است كه بخشش مي كند. ثروتمندي كه در عمرش به فقير كمك نكرده و خمس نداده، انفاقي نداشته است، اين آدم اهل بهشت نيست.

داني كه چرا خدا تو را داده دو دست/من معتقدم كه اندر آن سري هست//با يك دست به كار خويشتن پردازي/با دست دگر زديگران گيري دست.(طريق وصل ص29)

آن درم دادن سخي را لايق است/جان سپردن خود سخاي عاشق است//نان دهي از بهر حق نانت دهند/جان دهي از بهر حق جانت دهند.(مثنوي، دفتر 1- 2236-2235)

گفت پيغمبر كه دائم بهر پند/دو فرشته خوش منادي مي كنند//كاي خدايا منفقان را سيردار/هر درمشان را عوض ده صدهزار//اي خدايا ممسكان را در جهان/تو مده الا زيان اندر زيان.(همان، دفتر1- 2225-2223)

آموزه ششم: محبت دنيا
امام جعفر صادق(ع) فرمود: حبّ الدّنيا رأس كل خطيئه. دلبستگي و دوستي دنيا سرچشمه همه خطاهاست.(خصال ج1 ص57). حضرت در جاي ديگر مي فرمايد: هركس دلش به دنيا وابسته شد به سه گرفتاري دچار مي شود:
1) غم و اندوه بي پايان.
2-آرزوي بي حاصل.
3) اميد دست نيافتني(همان ص411).

امام علي(ع) عوامل اوليه و اصلي گناه و معصيت را در شش مسئله معرفي مي نمايند كه اولين آنها حب دنياست. پنج عامل ديگر عبارتند از حب رياست، حب خوراك، حب خواب، حب زنان، حب آسايش و راحتي.(همان ص392)شيخ رجبعلي خياط كه با ديده بصيرت باطن مردم را مي ديد و از دنيا به پيرزنه تعبير مي كرد، درباره تصوير باطني اهل دنيا چنين مي گفت: كساني كه دنيا را از راه حرام به دست آورند باطنشان سگ است و آن ها كه آخرت را مي خواهند، باطنشان خنثي است و آناني كه خدا را بخواهند باطنشان مرد است.

كسي نيست كه افتاده آن زلف دو تا نيست/در رهگذر كيست كه اين دام بلا نيست.(حافظ)(كيمياي محبت ص351- 451)

مرحوم حاج اسماعيل دولابي مي گفتند: علي(ع) مي فرمايد: دنيا و آخرت دو دشمن ناهمگون و دو راه مختلفند. پس هركس كه دنيا را دوست بدارد كينه آخرت را در دل مي گيرد و آن را دشمن مي دارد. دنيا و آخرت بسان مشرق و مغرب هستند.كسي كه بين آن دو راه مي پيمايد هرچه به يكي نزديك مي شود از آن ديگري دور خواهد شد.لذا امام سجاد(ع) فرمود: بعد از معرفت خدا و رسولش هيچ عملي برتر از بغض و دشمني دنيا نيست.(مصباح الهدي ص251)

آموزه هفتم: ملاك دوست خوب
حضرت فرمود: دو صفت است كه در هركس بود خوب است والا از آن دوري كن و اين عبارت را سه بار تكرار فرمود: دور شو، دور شو، دور شو. پرسيدند آندو صفت چيست؟ فرمود: الصلوة في مواقيتها و المحافظة عليها المواساة، يعني نماز خواندن در وقت خود و محافظت بر نمازها و دوم همدردي و كمك به گرفتاران.(خصال ص78)منظور اين است كه با كسي رفاقت و معاشرت بايد كرد كه هم ديندار و هم اخلاق مدار باشد.علامت دينداري، نماز خواندن به وقت است و علامت حسن اخلاق كمك به مردم محتاج و دستگيري از آنان است.

شرف مرد به جود است و سخاوت بسجود/هركه اين هر دو ندارد عدمش به ز وجود.(همان ص88)به عبارت ديگر شخصي كه به بالاترين محبوب عالم بي اعتنايي كند و در بندگي او كوتاهي نمايد و نماز كه مهم ترين نشانه شكرگزاري و توجه به نعمت دهنده است برايش مهم نباشد و نيز به داد مردم گرفتار نمي رسد و نسبت به مشكلات آنان بي اعتناست قدر مسلم براي من نيز دوست خوبي نخواهد بود.مرحوم علامه طباطبايي و آية الله بهجت از استادشان آقاي سيدعلي قاضي(ره) نقل مي كنند كه:«اگر كسي نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عاليه نرسد مرا لعن كند»(عطش ص103)مرحوم شيخ رجبعلي خياط مي فرمود: با خداوند انسي داشتم التماس كردم كه بدانم سر خلقت چيست؟به من فهماندند كه سرّ خلقت«احسان به خلق» است. و از قول پيامبر(ص) نقل است كه: بهترين مردم كسي است كه مردم از او بهره مند شوند.(كيمياي محبت ص 322)

آموزه هشتم: راهكارهاي مقابله با شيطان
امام ششم(ع) فرمود: شيطان مي گويد با اينكه همه مردم در زير دست من هستند اما درعين حال 5 گروه هستند كه درباره آنها چاره اي به نظر نمي رسد تا برآنان مسلط شوم. آن 5 گروه عبارتند از:

1) كسي كه از روي نيت صادق(دل پاك) به خدا پناه مي برد و درتمام كارهايش به او اعتماد مي كند.
2) كسي كه روزها و شب ها خداي خويش را بسيار تسبيح مي گويد.
3) كسي كه هرچه براي خود مي پسندد براي برادر مؤمنش نيز همان را مي پسندد.
4) كسي كه هنگام مصيبت و بلا بي تابي و جزع نمي كند.
5) كسي كه به داده هاي خدا راضي است وغم روزي خود را نمي خورد.(خصال ج 1 ص 952)

مرحوم علامه طباطبايي مي گفتند: درايام تحصيل كه در نجف بودم، علاوه بر هواي بسيار گرم آنجا به خاطر قطع ارتباط با ايران دچار مشكلات مالي شديد شدم. به ناچار مشكلاتم را به استاد خويش مرحوم سيد علي قاضي بيان كردم. ايشان نصايحي فرمود.بعد از مراجعت گويي آنچنان سبك بارشدم كه در زندگي هيچ ملالي ندارم.مضمون پند ايشان را به شعر درآوردم.دراين جا فقط به بخشهايي از آن اشاره مي شود:

پيرخردپيشه و نوراني ام/برد زدل زنگ پريشاني ام//گفت كه درزندگي آزاد باش/هان گذران است جهان، شاد باش//رو به خودت نسبت هستي مده/دل به چنين هستي و پستي مده//ز آنچه نداري زچه افسرده اي/و زغم و اندوه دل آزرده اي؟//گر ببرد ور بدهد دست دوست/ور ببرد ور بنهد ملك اوست//وربكشي يا بكشي ديو غم/كج نشود دست قضا را قلم//آنچه خدا خواست همان مي شود/و آن چه دلت خواست نه آن مي شود.(زمهرافروخته ص 831)

آموزه نهم: دل، حرم خدا
امام صادق(ع) فرمود: القلب حرم الله فلا تسكن حرم الله غير الله. دل حرم خداست پس جز خدا را درحرم خدا جاي مده.(ميزان الحكمه ج 1 ص 722)درجاي ديگر فرمود: به خدا سوگند، كسي كه دنيا را دوست بدارد و محبت غيرما را به دل بگيرد، خداوند را دوست ندارد.(همان ص 922)

خيمه زد چون در دست سلطان عشق/ملك دل گرديد شهرستان عشق//هم هوا زان جاگريزد هم هوس/جز يكي آن جا نيابي هيچ كس//آنچه او خواهد همي خواهي و بس/ني هوا باشد تو را و ني هوس//بلكه خواهش از تو بگريزد چنان/كانچه تو خواهي نخواهي خواهد آن/گيرد اندر بزم اطمينان مقام//فادخلي في جنتي آمد پيام(مثنوي طاقديس)

امام كاظم(ع) فرمود: خداي متعال به داود(ع) وحي كرد: ياران خود را از شهوت پرستي برحذر دار و بيم بده. زيرا كساني كه دل هايشان آميخته به شهوت دنياست، دلهايشان از من درپرده است.(ميزان الحكمه ج 2 ص 158)

آموزه دهم: پندهاي جاودانه
شخصي خدمت امام صادق(ع) آمد و عرض كرد پدر و مادرم قربانت مرا نصيحت فرما. امام(ع) فرمود:

1- وقتي كه خداوند كفيل روزي تو است چرا غم روزي مي خوري؟
2- وقتي كه روزي و رزق قسمت معيني دارد چرا حرص مي خوري؟
3- وقتي كه حساب(قيامت) حق است، چرا در فكر اندوختن و جمع مال هستي؟
4- وقتي كه خداوند در ازا ي چيزهايي كه بخشيده اي جايگزين مي كند پس چرا بخل مي ورزي؟
5-وقتي كه مرگ حق است، چرا اينقدر شادماني مي كني؟
6- وقتي كه همه كارها در ديد و منظر خداست چرا مكر و حيله مي كني؟
7- وقتي كه مجازات و آتش جهنم حق است چرا گناه و معصيت مي كني؟
8- وقتي كه عبور از پل صراط حق است چرا عجب و خودپسندي در خود راه مي دهي؟
9- وقتي كه همه چيز به قضا و قدر الهي است چرا اندوه و ناراحتي داري؟
10- وقتي كه دنيا فاني و از بين رفتني است چرا به آن اطمينان و اعتماد داري؟(خصال ج 2 ص 712)

میلاد مسعود و فرخنده رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم و امام صادق علیه السّلام  تبریک باد

محمدمهدي رشادتي

منابع:
1- ارشاد، شيخ مفيد، ترجمه سيدهاشم رسولي محلاتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي
2- منتهي الامال، شيخ عباس قمي، نشر پيام آزادي
3- مصباح الشريعه، عبدالرزاق گيلاني، تنظيم رضامرندي، نشر پيام حق
4- خصال، شيخ صدوق، ترجمه كمره اي، نشر اسلاميه
5- تحف العقول، شعبه الحراني، ترجمه علي اكبر غفاري، نشر اسلاميه
6- مجموعه ورام، ابوالحسين ورام بن ابي فراس، ترجمه محمدرضا عطائي، آستان قدس
7- منتخب ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، دارالحديث
8- مثنوي معنوي، مولوي، مولي
9- كيمياي محبت، محمدي ري شهري، دارالحديث
10- داستان دوستان، محمد مهدي اشتهاردي، دفتر تبليغات اسلامي
11- نصايح لقمان حكيم، سيد هبت الله مسترحمي، نشر اسلاميه
12- طريق وصل، مجتهدي تهراني، صيام
13- مصباح الهدي، مهدي طيب، نشر سفينه
14- عطش، وصف حال سيدعلي قاضي، نشر شمس الشموس
15- مثنوي طاقديس، ملا احمد نراقي، تحقيق علي افراسيابي، نشر نهاوندي
16- زمهر افروخته، به همت سيد علي تهراني، نشر سروش
 
 




:: بازدید از این مطلب : 214
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 19 بهمن 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: