حکایتی از بهلول
نوشته شده توسط : feraghat90

http://feraghat90.blogfa.com/post-1176.aspx

بهلول کیست؟
هارون الرشید- خلیفه عباسی، به علت حرص و طمع در مملکت داری خویش، سعی داشت مخالفان خود را به هر وسیله و بهانه ای از سر راه خود بردارد برای همین یا آنها را می کشت و یا به زندان می فرستاد. زندانی که رهایی از آن امکان نداشت. امام موسی کاظم (علیه السلام) دوره ی امامت خود را در زمان این ظالم می گذراندند ایشان مورد احترام و محبوب دل مومنان بودند و به طبع مخالف ظلم. هارون الرشید، امام را یک خطر خیلی جدی برای خود می دانست. او سعی و کوشش داشت تا علمای برجسته ی اسلامی را ترغیب کند که فتوا دهند امام موسی کاظم از دین خارج شده است. بدین ترتیب زمینه ی اقدام علیه آن بزرگوار آماده گردد. یکی از علمای آن روزگار بهلول بود.

http://feraghat90.blogfa.com/post-1177.aspx

حکایتی از بهلول
هارون الرّشيد از بهلول پرسيد كه آخرت مرا چطور مي‎بيني؟ بهلول گفت: از اين آيه مي‎تواني جاي خود را در آخرت بداني: «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ»[1]یعني نيكوكاران در بهشت‎اند و بدكاران در جهنم.هارون گفت: پس قرابت من با رسول خدا كجا رفت بهلول گفت: «فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ»[2] يعني در قيامت وقتي كه اسرافيل به صور خود دميد پس آن وقت نسبي در بين نخواهد بود. يعني قرابت تو به پيغمبر (ص) بدون عمل به تو نفعي نخواهد بخشيد. هارون گفت: پس شفاعت پيغمبر (ص)‌ چه شد؟ بهلول گفت: «مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ»[3] كيست آن كسي كه شفاعت بكند مگر به اذن خودش. هارون گريست و اشك چشمش محاسن او را تر كرد و گفت آيا عمل من مرا نجات نمي‎دهد؟ بهلول گفت: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»[4]پس هر كه عمل مي‎كند به قدر ذرّه‎اي از نيكي مي‎بيند آن را و جزاي عمل به همان مقدار به او مي‎رسد و هر كه عمل بكند به قدر ذرّه‎اي شرّ و بدي، مي‎بيند آن را. هارون گفت: مقرّر كردم كه مؤنه ترا هر روز مهيّا دارند. بهلول گفت: آنكه مرا خلق كرده،‌مرا فراموش نخواهد كرد، و از نزد او بيرون شد.[5]

ادامه مطلب ... 

 

پانوشت: 
[1] . سورة انفطار، آيات 14 و 15.
[2] . سورة مؤمنون، آية 140.
[3] . سورة بقره، آية‌ 275.
[4] . سورة زلزال، آية 8 و 9.
[5] . بهلول عاقل، ميرزا علي آقا صدر.
 





:: برچسب‌ها: حکایتی از بهلول , ادامه مطلب , , , ,
:: بازدید از این مطلب : 118
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 21 تير 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: