http://feraghat90.blogfa.com/post-1050.aspx

اگر به شوق تو اين اشتياق شكل گرفت
چه شد، چگونه، چرا اين فراق شكل گرفت؟!
اگر تمام شدن سرنوشت يك ماه است
چرا به جاي طلوع اين محاق شكل گرفت

شعر سروده هایی از شاعران
دل نوشته ها و دل گویه های ادبی

دل از نگاه تو لرزيد، عشق پيدا شد
شهيد چشم تو شد، درد و داغ شكل گرفت
از آن زمان كه جهان را خدا پديد آورد
چقدر حادثه در اين رواق شكل گرفت
چقدر حادثه رخ داد تا رخ تو شكفت
و اين قشنگ ترين اتفاق شكل گرفت
نسيم زلف تو بر شوره زار خاك گذشت
كه طرح سبزترين كوچه باغ شكل گرفت...
دوباره حس عجيبي شبيه دلتنگي...
دوباره عطر تو در اين اتاق شكل گرفت...

محمّدرضا تركي

بوي سيب

باغ از شما كه بهره وريد از نصيب ها
ما را بس است يك سبد از بوي سيب ها
يارانه هاي عسرت و سهميه هاي رنج
از آن ما و زخم زبان و شكيب ها
دعوا اگر به خاطر دنياست، پيشكش!
دنياي ما براي شما و رقيب ها
هر كس رسيد زخم زباني زد و گذشت
از درد ناله بايدمان يا طبيب ها؟!
[كم زخم خورده ايم از اين نابرادران؟!
آه از دروغ ها و امان از فريب ها!
شمشير خصم حنجر ما را نشانه رفت
اما نه مثل خنجر اين نانجيب ها]
آن سال هاي سخت زياني اگر رسيد
ما را به جان رسيد و شما را به جيب ها
اصلا هرآن چه سهميه ماست از شما
جز بال هاي سوخته عندليب ها
هر چه به ما رسيده بگيريد و جاي آن
بويي بياوريد به ما زان غريب ها
آن ها كه عاشقانه و گمنام پر زدند
آن ها كه سوخت پيكرشان در لهيب ها